تست MBTI

دو نوع آدم در دنیا وجود دارد: افرادی که فکر می کنند دو نوع آدم در دنیا هستند و افرادی که اینطور نیستند. کاترین بریگز و ایزابل مایرز اولین نوع بودند و آزمایشی که بر اساس این باور اختراع کردند، نشانگر نوع مایرز-بریگز یا MBTI، محبوب ترین تست شخصیت در جهان است. بیش از دو میلیون نفر هر سال آن را مصرف می کنند. در بیست و شش کشور برای ارزیابی کارمندان، دانش آموزان، سربازان و شرکای ازدواج احتمالی استفاده می شود. این توسط شرکت ها و دانشگاه های Fortune 500، در سمینارهای خودسازی و استراحتگاه های سلامتی استفاده می شود. بیش از دو هزار تست شخصیت در بازار وجود دارد، که بسیاری از آنها به‌خاطر آزمون MBTI هستند، اما مایرز-بریگز در رتبه اول قرار دارد. «کارگزاران شخصیت» (دوبلدی) مرو امره داستان چگونگی سقوط MBTI به زمین است. .

شروع آزمون

یک فرود طولانی بود. بریگز و مایرز یک تیم مادر و دختر بودند. اگر آنها را «خیلی عجیب و غریب» بنامیم، افراط در یک کلیشه جنسیتی است، اما منصفانه به نظر می رسد که بگوییم آنها کمی O.C.D بودند. آنها زندگی خود را وقف نظام خود کردند و ایمان را برای مدت بسیار طولانی حفظ کردند. اگر آنها نبودند، امروز MBTI وجود نداشت.
مادر، کاترین کوک بریگز، در سال 1875 به دنیا آمد. زمانی که او در سال 1968 درگذشت، آزمایشی که از او الهام شد به کلی فراموش شد. دختر، ایزابل بریگز مایرز، در سال 1897 به دنیا آمد. او روش مادرش برای طبقه بندی شخصیت ها را مدون کرد، آن را کپی رایت کرد (در سال 1943)، و بقیه عمر خود را صرف یافتن خانه ای دائمی برای محصول کرد. او در سال 1980 درگذشت، درست زمانی که محبوبیت این آزمون در حال افزایش بود.
از آنجایی که کاترین شروع به مطالعه تفاوت‌های شخصیتی در زمانی که ایزابل چهار ساله بود، کرد، این بدان معناست که این دو زن تقریباً هشتاد سال قبل از اینکه MBTI به ارزش تجاری امروزی تبدیل شود، ادامه دادند. به گفته امره، تست شخصیت به یک صنعت دو میلیارد دلاری تبدیل شده است. اما بریگز و مایرز به خاطر پول وارد بازی شخصیتی نشدند. آنها واقعاً معتقد بودند که راهی برای کارآمدتر کردن کار و کاهش نارضایتی انسان ها کشف کرده اند.

شروع آزمون

کتاب امره از نزدیک شرح توسعه MBTI ارائه شده در “فرقه تست شخصیت” آنی مورفی پل، منتشر شده در سال 2004 را دنبال می کند (اثری که امره به طور شگفت انگیزی آن را تایید نمی کند). هر دو کتاب بریگز و مایرز را به عنوان زنانی با انگیزه فکری در دورانی توصیف می‌کنند که فرصت‌های شغلی برای زنان دارای انگیزه فکری اندک بود. هیچ یک از آنها هیچ آموزشی در زمینه روانشناسی یا روانپزشکی نداشتند – یا در مورد آزمایش کردن – و هرگز در یک آزمایشگاه یا موسسه آکادمیک کار نکردند. زن سوم، مری مک کالی، که در سال 1968، سال مرگ کاترین، در این آزمایش شرکت کرد، استاد روانشناسی در دانشگاه فلوریدا بود. او با ایزابل همکاری کرد و در تبدیل MBTI به یک عملیات حرفه ای ضروری بود. اما، اساسا، MBTI خانگی بود.
این از یکی از پیش پا افتاده ترین شرایط خانگی ناشی می شود – این واقعیت که اعضای یک خانواده اغلب به روش های کوچک اما سرسختانه تقلیل ناپذیر متفاوت هستند. یکی از همسران برنامه ریز است و دیگری مشوق لحظه. یک بچه میلیون ها دوست دارد و بچه دیگر تنهاست. در خانه، تفاوت‌هایی مانند این بزرگ‌تر می‌شوند، زیرا مردم کمتر خودآگاه هستند و صمیمیت اجباری باعث ایجاد اصطکاک می‌شود. اما در محل کار نیز، مردم روش‌های متفاوتی برای کار دارند.
ختلافات خواهر و برادری و همسری چیزی است که ممکن است علاقه یک زن خانه دار را جلب کند که از روش های دیگر برای تمرین مغز خود محروم است، و این همان چیزی است که در مورد کاترین بریگز اتفاق افتاد. کلید موفقیت MBTI این بینش اوست که اگر فکر کنید این تفاوت ها ناسازگاری هایی هستند که باید برطرف شوند، می توانید انرژی زیادی را هدر دهید و دردهای روحی زیادی را به همراه داشته باشید. تفاوت ها ذاتی هستند و هر تیپ شخصیتی به اندازه سایرین “عادی” است. هیچ راه بهتری برای بودن وجود ندارد – منطقی یا احساسی، خودجوش یا سازماندهی شده، پارتی یا برادر. اینها عیوبی نیستند که باید اصلاح شوند. آنها گرایش های سختگیرانه ای هستند که باید به رسمیت شناخته شوند و مورد توجه قرار گیرند.

شروع آزمون

در محل کار، این به معنای تعیین وظایف به افراد بر اساس تیپ شخصیتی آنهاست، که یکی از مواردی است که MBTI قرار است به شرکت ها کمک کند. (Emre می گوید که هرمان میلر، طراح مبلمان اداری، از نسخه اصلاح شده MBTI برای ایجاد صندلی و میز برای شخصیت های مختلف استفاده می کند.) در زندگی، به این معنی است که ما به طور طبیعی با برخی افراد کنار می آییم تا با دیگران. و زمانی که مردم با هم ارتباط برقرار نمی کنند، ممکن است به این دلیل باشد که آنها در فرکانس های مختلف پخش می کنند. ما باید به آن عادت کنیم.

بنابراین، افراد MBTI به دستگاه خود – یک پرسشنامه نود و سه ماده ای با فرمت a-یا-b که قرار نیست آزمودنی ها زمان زیادی برای پر کردن آن صرف کنند- به عنوان یک “آزمون” اشاره نمی کنند. MBTI چیزی نیست که بتوانید قبول کنید یا شکست بخورید. MBTI یک “شاخص” است و آنچه که برای نشان دادن آن وجود دارد نوع شخصیتی است که شما با آن متولد شده اید.
تئوری پشت MBTI، در واقع، این نیست که دو نوع از مردم در جهان وجود دارد. این است که شانزده نوع آدم در جهان وجود دارد، اما هر تیپ شخصیتی به مجموعه‌ای از عناصر برگرفته از چهار یا/یا باینری تقلیل می‌یابد. همه یا برونگرا هستند یا درونگرا، حسی (به معنای تکیه بر داده های حسی) یا شهودی، فکر می کنند یا احساس می کنند، قضاوت می کنند یا درک می کنند.

نتایج این تست می‌تواند نشان دهنده قطعه گمشده جدایی ناپذیر یک پازل پیچیده و جذاب باشد. هر فرد با تجربیات چندوجهی، مشکلات، نقاط قوت، جهان بینی و دیدگاه خود وارد می شود. آنها می خواهند زندگی خود را بهبود بخشند و از مبارزات درونی خود احساس ناامیدی و سردرگمی می کنند. تست MBTI می تواند قطعه گم شده پازل را فراهم کند زیرا اطلاعات ارزشمندی را برای کمک به مراجعان برای دستیابی به اهداف زندگی خود جمع آوری می کند.

مطالب مرتبط